سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دیگر در کتابهای دبستان آن داستانهای قشنگ وجود ندارد! - کلبه ی دوستی


ساعت 1:37 صبح چهارشنبه 86/12/1

 گاو ما ما می کرد،گوسفند بع بع می کرد،سگ واق واق می کرد و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجا یی ؟شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود.حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید.او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند.او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند. موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند.
دیروز که حسنک با کبری چت می کرد .کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد.پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد.پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود.او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند. پتروس در حال چت کردن غرق شد.
برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود .ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت .ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد .ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله  درد سر نداشت.قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد .کبری و مسافران قطار مردند.
اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت.خانه مثل همیشه سوت و کور بود .الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد.او حوصله ی مهمان ندارد.او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند.
او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد .
او کلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد.
او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت .اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد.
به همین دلیل است که دیکر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد!


¤ نویسنده: فاطمه

نوشته های دوستای گلم( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
26

:: بازدید دیروز ::
6

:: کل بازدیدها ::
169034

:: درباره من ::

دیگر در کتابهای دبستان آن داستانهای قشنگ وجود ندارد! - کلبه ی دوستی

فاطمه
به نام خدا خالق انسان،به نام انسان خالق غم ها،به نام غم ها بوجود آورندگان اشک،به نام اشک تسکین دهنده ی قلب ها،به نام قلب ها ایجادگر عشق،به نام عشق زیباترین خطای انسان! سلام به همه ی دوستای گلم.من فاطمه متولد سال 2/1/70 هستم.امیدوارم شما دوستان با نظرات سازنده ی خودتون در نوشتن این وبلاگ منو یاری کنید.اگه چیزه خاصی مورد نظرتون هست می تونید پیشنهاد بدید و من هم اگه تونستم در مورد مطالب یا عکس و...درخواستی شما مطلب بذارم.اینم بگم که موضوع های این وبلاگ هیچ ربطی به هم ندارن.یه وقت تعجب نکنید.طبیعیه.ممکنه درمورد مسائل سیاسی-اجتماعی-اقتصادی-فلسفی-تاریخی-جغرافیایی-مذهبی-تفریحی-ورزشی و ... باشه.بازم ممنون که به کلبه اومدید.دوستتون دارم.خدانگهدارتون...

:: لینک به وبلاگ ::

دیگر در کتابهای دبستان آن داستانهای قشنگ وجود ندارد! - کلبه ی دوستی

:: آرشیو ::

آرشیو کلبه

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

عشاق*رضا
آقاشیر
از اون عکسها میخوای بیا اینجا
پیمان دانلود
دست نوشته
عشق من هیچ وقت تنهام نزار
همسفر عشق*زهرا جون
lovlyworld
زیبایی*هستی جون
اقاقی
آسمان آفتابی*شیداسلیمی
لیله القدر
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
خاطرات دختران دبیرستانی
هنرمندان ایرونی
نیلوفر آبی*نیلو جون
عاشقانه*مونا
دل خسته*آناهیتا
فقطخودم وخودت *مهران جون
تنها...*ناشناس شب
کلبه آرزوها*رسول
فریاد زیر آب*فرزاد
دستهایم خالیست*سوده جون
همسفر من*ستاره جون
به نام او*زهرا جون
عطر گل یاس*نسرین
امین و آقای بودی
کلبه ی جوک
سلطان عشق*مهدی
انتظار*علیرضا
جوجو*مهدیس جون

:: لوگوی دوستان من::







:: خبرنامه وبلاگ ::