• وبلاگ : كلبه ي دوستي
  • يادداشت : داستان قورباغه ها...
  • نظرات : 4 خصوصي ، 22 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + سارا 

    سلام اپم و منتظر حضور سبزت

    باي

    + زهرا 

    سلام فاطي جون خواهر گلم خوبي عزيزم؟ عزيزم هميشه با مطالب خوبو آموزندت مارو خوشحال ميكني.تو مدرسه هم هميشه همينطوري بودي بچه هارو با حرفاي خوبت نصيحت ميكردي!(چقدر زود دير ميشود) راستي ايام ايام اعتكاف عزيزم اونروز گفتي تو هم ميري خيلي خوشحال شدم اينشالا منم خوب ميشم سال بعد با هم ميريم.

    قربانت( زهرا)

    سلام
    با زودتر بيا پيشم به روزم.منتظرم.

    سلام

    خيلي جالب بود.راستي منم با ياس دلتنگ به روزم.منتظرتم بدو بيا.

    + م 

    سلام.خوبي.ممنونم كه سرزدي.شرمنده دير به دير سر مي زنم.منو ببخش.

    در مورد نظري كه باسه من دادي بايئ بگم تا عشاق نباشي نمي توني اونو بفهمي و مطالب عاشقانه بزني.خوب حتما منم عاشق بودم كه خواستم چنين وبلاگي داشته باشم.

    بازم بيا طرفاي ما

    سلام عزيزم
    اگر آسمان چشمانم امشب اشک باران است خيالي نيست
    اگرفاصله ي بين من و تو به وسعت روزگاران است خيالي نيست
    مرا همين بس که عشقت در چهار چوب ويران وجودم پنهان است
    گفتم بهت سر بزنم نگي نامردم
    پاسخ

    نه زهرا جون.اين چه حرفيه؟؟ نامرد اون عذراي....بي خيال.قربون قدمات زهرا جون

    راستي گلم مطلب غورباقه هم خيلي قشنگ بود

    واقعا جالب بود .

    اميدورام من يكي بتونم از اين مطلب كه خيلي روم تاثير گذاشت عبرتي بگيرم.

    اخه خيلي اوقات ما هم توي زندگي مثل همين داستان ميشيم

    البته منظورم مثل غورباقه اوليه.

    تا توي چاله ايي گير ميکنيم خودمونو ميسپاريم به اينو و اون و ميگيم حتما يه چيزي ميدونن در صورتي که خبر نداريم با کمي تلاش ميتونيم موفق باشيم.

    ببخشيد چه حرفي زدم

    خوب ديگه بايد جبران اين مدت ميشد

    فعلا با اجازه .

    موفق باشي عزيز در تمام مراحل زندگي

    در موقع عبادت اين بنده حقير رو فراموش نكنيد

    سلام عزيز.

    منو ادت هست يا نه؟

    منم صالح .

    پسر دايي رسول (كلبه ارزوها)

    راستش رو بخواي يه مدتي درگير درساي دانشگاه بودم نتونستم بيام .

    تاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا امروز

    امروز هم که امد يه چيزه جالب متوجه شدم .

    مثل اينکه داش رسول ما مياد اپ ميکنه و به ما خبر نميده .

    اخه اين اپ ها کار من نيست!

    خودمم امدم ديدم از تعجب شاخ در اوردم

    به هر جهت خيلي خوشحال شدم .

    هم از اين كه يه خبري از اقا رسول پيدا كردم و هم دوباره به وب زياي تو عزيز امدم

    فعلا با اجازه بريم خيلي حرف زدم ببخشد

    پاسخ

    سلام.اي بابا.مگه ميشه يادم بره دوستاي گلي مثه شما رو؟!! جدا اونارو رسول آپ کرده بود؟ خوب بود.دستش درد نکنه.خوشحال شدم.زحمت کشيديد

    سلام

    داستان جالبي بود

    موفق باشيد

    پاسخ

    ممنون از حضور گرمتون

    فاطمه جان سلام:

    از اينكه به وبلاگم سر زدي ممنونم اميدوارم همواره در زندگي مورد تشويق قرار بگيري و جهش هاي بلندي داشته باشي.

    يا حق

    پاسخ

    سلام.ممنونم.اميدوارم شما هم همينگونه باشي

    سلام عزيزم

    خوبي؟آپت خيلي زيبا و پرمحتوابود منتظرحضورسرسبزت

    سلام عزيزم داستان جالبي بود موفق باشي
    پاسخ

    ممنون مونا جون

    سلام دوست عزيز

    داستان جالبي بود . بيخود نيست قديميها ميگفتن گاهي بايد کور بود گاهي کر و گاهي لال به ظاهر کر بودن يا کور بودن يك مشکل هست اما گاهي براي نجات از سختيها لازم است

    به من هم سر بزن خوشحال ميشم

    پاسخ

    سلام.آره مامان منم ميگه کاهي بايد به ظاهر کور و کر و لال بود! اين قديمياهم چيزاي خوبي ميگفتن ها !

    سلام جالب بود ناشنوايي گاهي خيلي مفيده

       1   2      >